۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

امتداد مهرورزی


مژده ای آمد که بامامهربانی می کنند امتداد مهرورزی راجهانی می کنند

بعدلبنان وفلسطین وونزوئلا وچاد وقت اگرشدباشماهم همزبانی میکنند

لقمه ای سیب زمینی کاسه ای هم آش نفت سفره ای پهن است ومارامیزبانی میکنند

چون که بدرنگ است منع قرمه سبزی کرده اند

چندسالی هست مارامهرورزی کرده اند

گفت دانشجونمایی ملک ما آباد نیست جملگی مردم گرفتارند قلبی شادنیست

فیلمها وشعرها وسایتها ممنوعه اند جزتملق گوی دولت هیچکس آزادنیست

باستاره گرنشد باگشت ارشاد وپلیس می برندش سوی فردوس برین این دادنیست؟

دشنه درحلقوم دشمنهای فرضی کرده اند

چندسالی هست مارا مهرورزی کرده اند

این مهندس رانمیخواهیم ارادانی که نیست قوم ترک وکرد ولر دراصل ایرانی که نیست

گول کاغذپاره طاغوتیش را هم نخور هم طراز دکترای اصل کردانی که نیست

نان شب هم گرنداری مشکل این دولت است؟ تا به کی پرسی زپول نفت پنهانی که نیست

خرج از مابهتران پشت مرزی کرده اند

چندسالی هست مارا مهرورزی کرده اند

فکر آب ونان دماغت راپریشان میکند گشنگی خوب است ایمان رادوچندان میکند

زیرخط فقرهستی روخداراشکر کن پول وثروت رخنه در ایمان انسان میکند

من زصادق خان محصولی شنیدم بارها پول بادآورده انسان را هراسان میکند

جیب ماراپاک چون صندوق ارزی کرده اند

چندسالی هست ما رامهرورزی کرده اند

جان من قربان رنگ هاله نورانیت توی جیبم یادگار گردش استانیت

فکرماها رانکن قربان آن ایران چکت ای همه ایران فدای غیرت لبنانیت

اشتغال ما که مطرح نیست تا الهام هست ما همه عضویم در کابینه پنهانیت

وعده ها رانقد داده کار قرضی کرده اند

چندسالی هست ما رامهرورزی کرده اند

ای امید خلق عالم جمله از پیر وجوان جان چاوز مرگ من یک دوره دیگر بمان

من که میدانم دوای درد ما برنامه نیست تا شود حل مشکل من زیر لب وردی بخوان

ای کلامت مثل خرما قهرمان هسته ای من که امشب میروم زندان اگر مردم بدان

کس نخواهد گفت اورا ضربه مغزی کرده اند

چندسالی هست مارا مهرورزی کرده اند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر