در این چندروز به هردری زده ام تا برای سه شنبه های اعتراضمان همراه وهمدل پیدا کنم درمحل کارم با تمام مراجعین که صحبت میکنم درمخالفت با این رژیم پوسیده با من همزبانند اما همدل وهمراه کم یافته ام. یکی از بیمارانم میگفت پیمانکارم وبی هیچ دلیل وشاکی دوباربه دادگاه رفته ام واز من خواسته شده پروژه ای که در مناقصه برنده شده ام رارها کنم حالا اگردستگیرشوم دیگربهانه هم دستشان می آید که از نان خوردن بیافتم وهرچه به اوگفتم مابرای همین اعتراض میکنیم که باندهای قدرت بی هیچ بهانه ای نتوانند امثال تورا از نان خوردن بیاندازند گوشش بدهکار نبود.یکی از دوستانم میگفت من یک شرکت خصوصی دارم اگربیایم راهپیمایی میترسم موقعیت شغلی ام به خطربیافتد به اوگفتم موقعیت من که ازتوخطرناک تراست وتاکنون از سه جااخراج شده ام وخیلی هاهم مرا میشناسند اما برای فردای ایرانم میروم توهم بیا اما انگارجراتش را موش خورده بود.سه نفرازدوستانم راباخانواده به منزل دعوت کردم وضمن پذیرایی از آنها دعوت کردم که فقط درخیابان حاضرشوند وتماشاگرباشند اولی گفت این روزها بازارخوب است نمیتوانم کارم رادم عیدی تعطیل کنم.دومی گفت چقدرمیدهی مغازه ام راببندم وبیایم وسومی گفت ساعتش بدموقع است میخواهم از تلویزیون فوتبال استقلال والسد راببینم.چندنفرازدوستان محل کارم هم که راضی شده اند بیایند به شرطی که باماشین ببرم وبیارمشان.روزگار ماایرانیها رامیبینید؟همه میگوییم آفرین بردانشجویان وصد آفرین برتهرانیها ومنتظریم دیگران با خونشان آزادی را برایمان به ارمغان بیاورند.کجایی بابک خرم دین؟کجایی مازیار؟کجایید همت وباکری؟انگارتخم مردانگی راملخ خورده !!!من هم مثل خیلیها از کتک خوردن واز زندان رفتن واز مرگ میترسم .من هم زن وبچه دارم .من هم قسط دارم.اما نمیتوانم از همراهی مردانی که پست ومقام وازادی خودرافدای فردای من وفرزندانم کرده اند دست بردارم .نمیخواهم فردا که ایرانم آزادشد احساس شرمندگی داشته باشم که سهمی هرچند کوچک در این سربلندی نداشته ام .آنروز دیرنیست کمی غیرت لازم است همراه شو عزیز.....
شایسته این دیارویرانی نیست تغییرضرورت است وپنهانی نیست
سرسبزی این باغ به دست من وتوست هرکس که گلی نکاشت ایرانی نیست