۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

برای شاعران درباری

مدح ستمگرنگوییم تا ظلم ازسربگیرند

باترس ووحشت خونگیریم تاشکل باوربگیرند

جای شگفتی نداردشیطان امیرالمومنین است

وقتی که مشتی (ابوزر)جای( ابوذر)بگیرند

هرشاخه ازریشه دل کندهمدست داس وتبرشد

تا با قساوت ازاین باغ سرووصنوبر بگیرند

مام وطن سوگواراست ازداغ خیل سربداران

ننگ است ساکت بمانیم وازما برادر بگیرند

خون عزیزان ما بود جامی که نوشیدضحاک

نگذارازاشک مادر جام مکرر بگیرند

آنان که سرشارازامید با بال خونین پریدند

تا آسمانهای این شهربوی کبوتر بگیرند

دریای ثروت حق ما بود رندانه از ما گرفتند

امروزیک قطره دادند تا روزدیگربگیرند

جانی زایران نمانده است این کرکسان درکمینند

تاسور مرگ وطن را یک شام آخربکیرند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر