۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

خود کشی نوجوانی برای فرار ازسخت گیری پدر مذهبی خوددرشیراز

دیشب بیماری داشتم با پارگی زیر چشم دراثراصابت سنگ دریک مشاجره خانوادگی। دعواودرگیری دریک خانواده بخودی خوددردناک است اما ازآن دردناکترعلت درگیری بود।
بیمارمن خواهرمردی بود که خود وهمسرش با سخت گیری های مذهبی باعث خودکشی جوانی شده بودند که 16سال بیشترنداشت ودردناکتراینکه این مرگ خود خواسته او به روش حلق آویز کردن اتفاق افتاده بود وبازهم دردناکتر اینکه نه تنها پسر این خانواده درسن نوجوانی خودکشی کرده است که دخترکوچک 9ساله ایشان نیز شدیدا افسرده بوده ودرمعرض خطر است ।بیمارم تعریف میکرد که پدرشدیدا مذهبی خانواده انقدر عرصه رابرکودکانش تنگ کرده است که یک بار نیز قبلا همین پسربرای اینکه ازپدرش بخاطر طرز آرایش موهایش کتک خورده بود باخوردن قرص خودکشی کرده که زود به دادش رسیده بودند ونجات یافته ولی از سختگیری های پدررها نشده بود।پدرنوجوان را به تازگی برای اعتکاف درمسجد مجبورنموده وظاهرا پسر بعد از اعتکاف که ازمسجد برگشته بودند نیزمجبور بوده روزه بگیرد ولی به علت شیطنت روزه خواری کرده وپس از مشاجره با پدر خودرا حلق آویزنموده و فوت کرده است।عمه کودک میگفت پدر ومادر دختربچه نه ساله خود را وادار به روزه میکنند وحتی وقتی از شدت ضعف بیحال میشود اجازه شکستن روزه را به اونمی دهند وپدرهرروز از شب اول قبر ونماز وحشت وعذاب الهی آنقدربه گوش انها میخواند که دختربچه بیچاره دائمادرحال وحشت وکابوس دیدن است।یک نوجوان با شیوه جدید کودک آزاری درایران ما جان خود را ازدست داد اما این پایان ماجرا نیست وافسوس که احتمالا پدر سنگدل به این کار خود افتخارهم میکند وحتما ازسوی ملاهای بیسواد تشویق هم میشود।این جملات را ازسردرد نوشتم واصلا دغدغه شیوه نگارش وویراستاری آنرا ندارم اما شاید جوابی باشد به دوستانی که به اصرار من بر نقد قدرت تخریبی دین بخصوص وقتی پشتوانه تفکرنداشته باشد درفرهنگ ایران زمین خرده میگیرند ।بنابرسوگند پزشکی نمیتوانم نام این پدرفرزند کش وفرزند آزار راببرم اما این حادثه درشیرازاتفاق افتاده است ونام ومحل کاراین جنایتکار نزد من محفوظ است.

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

تقدیم به سروهای سربلند؛زندانیان گمنام سیاهچال های خامنه ای

ما دوستان زمان شکستیم

ازدیرباز تاریخ؛ آزادی با خون ماگمنامان پاسداری شده است.ازخاطره جنگهای باستان چکاچاک شمشیر رابیاد داریم اما گوشمان با جرینگ جرینگ سکه های غنیمتی نا آشناست.جامه سیاه می پوشیم ودررکاب ابومسلم جانفشانی میکنیم تا عباسیان بنام دین پس از امویان موالی بنامندمان وبه دارمان بکشند.با بابک هم پیمان میشویم تا افشین هابه طمع تاج وتخت مارابه وعده ای بفروشند وداغ آوارگی یا زخم شمشیر رابچشیم. ما درجنگهای نوین نیز شهید گمنامیم وازماتنها پلاکی بجامانده است. به جبهه می رویم اما هیچگاه کارت رزمندگی نمی گیریم وزیر پوشش هیچ نهادی نیستیم ؛درستادهای انتخاباتی از جان ودل میکوشیم اما بدنبال هیچ رانتی نیستیم وحتی دریغ از یک خواهش برآورده شده ؛اصلا عارمان می آید که خواهشی کنیم که برآورده شود یا نه!ما لبه های داخل دوخت لباسیم که شکل زیبای لباس مدیون سوراخ سوراخ شدن تن ماست با سوزن خیاطی؛ اما دیده نمیشویم .ما سیاهی لشکر فیلمهای باشکوهیم که هیچگاه به چشم نمی آییم.ما برسردارمیرویم تا رهبران بیانیه اعتراضی صادرکنند.به ما درکهریزک ها تجاوز میشود تا تشت رسوایی دژخیمان از بام بیفتد.مادرانتخابات؛مردم همیشه درصحنه ایم ودرراهپیمایی ها تن خسته مان میزبا ن باتوم هاست.درزندانها اعتصاب غذای ما در هیچ خبرگزاری مخابره نمیشود .آری ما سربلندان سربه زیرسنگ زیرین آسیاب قیامهای آزادیخواهانه هستیم.در ابتدای جوانی سینه ی ما آماج تیرماموران سنگدل خامنه ای میشود تا وجه المصالحه خاتمی شویم با رهبر عزیزش.ما اهل معامله نیستیم نه مقام میخواهیم ونه بهشت موعود؛ ماسربداران گمنام عاشق ایران هستیم وباارزش ترین مصالح بنای بلند آزادگی؛خودرا دست کم نگیریم وبجای اندیشیدن به بی مهری ها به سربلندی فردای ایرانمان بیندیشیم.