شکست ساقه نیلوفر،چه خوب شد که نبودی تو
و غنچه ها همه شد پرپر،چه خوب شد که نبودی تو
ازآتشی که به خرمن زد،فضای خانه ی ما پر شد
ز دود و شعله وخاکستر،چه خوب شد که نبودی تو
پدر تجسم بغضی شد که پشت خنده نهان میکرد
برای دلخوشی مادر،چه خوب شد که نبودی تو
اگر چه از نفس افتاده است و خون زچشم ترش جاریست
زگریه سیر نشد مادر،چه خوب شد که نبودی تو
به پای بوس اجل می رفت که با تو همسفرش سازد
زناله مرد و نمرد آخر،چه خوب شد که نبودی تو
تکیده اند تناورها،شکسته اند برادرها
و پیر کوچ تو شد خواهر،چه خوب شد که نبودی تو
حدیث رفتن تو هرگز نرفت هر چه که من گفتم
به گوش این دل ناباور،چه خوب شد که نبودی تو
فضای سینه پر از غم شد،امید رفت و کمر خم شد
و تکیه داد به زانو سر،چه خوب شد که نبودی تو
در ازدحام عزاداران به کودکان چه ستمها رفت
عموی خوب تر از مادر چه خوب شد که نبودی تو
برادران همه افسرده و خنده بر لبشان مرده
خمید قامت بی یاور،چه خوب شد که نبودی تو
برای بدرقه لبخند، به سنگلاخ بلا رفتیم
برهنه پای و پریشان سر،چه خوب شد که نبودی تو
غریب ماندم و سر گردان،بجای دست بلند تو
گرفت شعله مرا در بر،چه خوب شد که نبودی تو
به سوگ خنده شیرینت چنان بسمت فنا رفتیم
که ماند یک قدم دیگر،چه خوب شد که نبودی تو
خوشا بحال تو که داغ برادری به دلت ننشست
که سوختیم ز پا تا سر،چه خوب شد که نبودی تو