۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

برای تولد میرحسین

سه شنبه دهم اسفندعاشورای ماست حتما که نباید دهم محرم باشد این یزیدیان که برایمان جز محرم ماهی وجزعاشورا روزی نگذاشته اندحسین مامظلومانه اسیردست حرمله هاست شیخ شجاعمان جانش درخطراست وبانوهای سبزمان زینب گونه به اسارت رفته اند।دهم اسفندبرای من یک مناسبت دیگرهم داردسالگرد ازدواجم است।اماچگونه میتوانم درخانه بمانم وجشن بگیرم؟همراهی دارم که امروز ازمن گرفته اند।وقتی نوجوان بسیجی پرشوری بودم آرزویم بودبرای وطنم ومردمم بمیرم ودرسنگرنگران خواب آرام کودکان کشورم بودم وهمراهی داشتم که سکاندارکشتی طوفان زده وطن بود وهشت سال نشسته خوابید ونگران بازگشت من به خانه بود।وقتی درمیانسالی دلواپس سرنوشت کشورم بودم وروزنه امیدی نمی یافتم همراه همیشگیم سینه سپرکرد وترک عافیت گفت تا دوباره به سربلندی فردای ایرانم امیدوارشوم।وقتی رایم را دزدیدند برای حفظ آسایش خود وفرزندانش باکسانی که به شعورم توهین کردند مماشات نکرد وامروز فرزندانش دربدرند وخود وهمسرش ویارهمقدمش محبوسند।جشن تولدش را درزندان میگیرد تافرزندان من جشن آزادی را درفردایی سبز بگیرند।نمیتوانم درخانه بمانم باید بروم هرچند بیم زندان وشکنجه ومرگ میرودومن دیگر آن نوجوان پرشوردیروز نیستم।میروم تابازهم ازدست کسانی کتک بخورم که وقتی شیرخواربودند نگران آرامش خوابشان بودم ।این دیوانگی نیست ما به این میگوییم عشق میگوییم مرام میگوییم رسم دیرین سربداری حسین توشاهدباش

ادامه عاشورا

مولای عشق شیعه به خون می تپدهنوز

ازتیغ دشمنان تو خون می چکد هنوز

درچشم مرگ مثل تو لبخند می زنیم

تقدیر عاشقان به جنون میرسد هنوز


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر